باران که می بارد تو در راهی / از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز / با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد / تا شعر باران تو می گیرد . . .
*
*
قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه
یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .
*
*
وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم
پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده . . .
*
*
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند
*
*
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون
ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اشعار فروغ فرخزاد ، ،
برچسبها: